سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پنج شنبه 87 شهریور 7 , ساعت 7:48 صبح
-فوتبال به غافلگیر شدن عادت کرده است. علی دایی می تواند در دهه نهم زندگی اش هم، یک شب روی خط برنامه نود بیاید و حرف هایی بزند که برای ساکنان بطن و متن فوتبال، تازگی داشته باشد؛ فریاد می زند و قلعه نویی و فیروز کریمی و فردوسی پور و مربی و بازیکن و مدیر و تدارکاتچی را محکوم می کند و چند دقیقه بعد، با آرامش به خواب می رود.

2-18 تیم لیگ برتری روز جمعه بازی دارند و دوشنبه شب خبردار می شوند که علی دایی دوست ندارد بازیکنان تیم ملی را تا دو هفته دیگر آزاد کند. آنچه علی دایی دوست دارد، برای همه مربیان ملی جهان دوست داشتنی است اما برای هیچ یک از آنها دست یافتنی نیست.

3-اصلاً استقلال دوست دارد 10 بازی

پشت سرهمش را ببازد. علی دایی با این استدلال که قلعه نویی یک مشت به خودش زده، از راه می رسد و یک کشیده دیگر نثار سرمربی استقلال می کند؛ «این آقا با همه بازیکن هایش به مس باخته، پس با ماندن دو مهره اش در اردوی تیم ملی ضرر نمی کند».این اوج استدلال سرمربی تیم ملی است که یک نفره مقابل همه کس و هر کس می ایستد و کارش را پیش می برد. فیروز کریمی و امیر قلعه نویی دوست دارند هر شب بکوبند تو سر تلویزیون و میز ناهارخوری خانه شان اما علی دایی حق ندارد وارد خانه آنها شود و دیوار خانه فیروز و قلعه نویی را سرشان خراب کند.

4-یواخیم لو پیش از بازی تدارکاتی آلمان، با مربیان بایرن و وردربرمن هماهنگ می کند که مهره های اصلی تیم ملی را اواسط نیمه دوم بیرون بکشند.کاپلو هم با مربیان جزیره هماهنگی کلی دارد. علی دایی اما با قلعه نویی و قطبی مشکل ریشه یی دارد و حتی با لیت بارسکی هم هماهنگ نیست. اینجا مد شده که «هدف نهایی کار باشگاه ها، داشتن یک تیم ملی قدرتمند است»، اما باشگاه ها و تیم ملی هیچ ربطی به هم ندارند. باشگاه، یک بنگاه اقتصادی خصوصی است که در ایران، تحت تاثیر نفوذ مالی مستقیم دولت، فلسفه وجودی خودش را از دست داده و تبدیل شده به کارگر تیم ملی.

5-مردم. این واژه، خیلی خطرناک شده است. مرجع تمام بحث های رسانه یی به این واژه ختم می شود؛ «مردم». علی دایی از مردم حرف می زند و امیر قلعه نویی هم خود را سپر 20 میلیون استقلالی معرفی می کند. برای مردم کارکردن، چیزی نیست که حقیقتش قابلیت رسانه یی کردن داشته باشد. ما کار می کنیم و بابت کاری که می کنیم پول می گیریم. تاکید روی «کار کردن برای مردم»،یعنی دوستان از قرارداد چند صد میلیونی شان، چند ده میلیون را به مردم بدهند.

6- ما هر هفته می توانیم غافلگیر شویم. علی دایی می تواند با جملاتش و استدلال های مغزسوزش، میخکوب مان کند و چند دقیقه بعد هم با آرامش به خواب برود. ما با مجموعه وسیعی از سوءتفاهمات زندگی می کنیم؛ سوءتفاهم «کار کردن باشگاه ها برای تیم ملی»،سوء تفاهم «کار کردن برای مردم»، سوءتفاهم خود محق پنداری و البته سوءتفاهمی به نام دایی.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ